×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم
× بگذار دوستت بدارم آنچنانکه خورشید زمین را دوست دارد بگذار ترا در آغوش کشم همچون هم آغوشی زیبای موج و ساحل بگذار تنها با تو بمانم،مثل وفای ماهی به دریا این خواستگاه را نگذار ناکام بماند بگذار برای زندگی بهانه ای زیبا همچون عشق تو داشته باشم این قصه نباید ناتمام باقی بماند این قصه را پایانی شایسته باید باشد چرا که من و تو می توانیم باز روح عشق را در دنیای بیروح بدمیم بگذار با تو بمانم مثل قصه قدیمی برگ و درخت تو فرصت بده تا با تو بگویم ما می توانیم از آن افسانه ها باشیم از آنها که فقط نامی از آنها در کتاب مانده است شاید روزگاری تصنیف من و تو ورد زبانها گردد جای لیلی، جای مجنون جای فرهاد، جای شیرین این عشق را می توان دوباره ساخت می توان دوباره معنا کرد بگذار دوستت بدارم.
×

آدرس وبلاگ من

arminlove.goohardasht.com

آدرس صفحه گوهردشت من

goohardasht.com/armin56

?????? ???? ?????? ???? ????? ????? ??? ????
× ?????? ???? ???? ?? ???? ???? ?????? ??? ??? ????? ??????

بوسه

چقدر دست تو با دست من محبت کرد و انحنای لبت بوسه را رعایت کرد من از تو با شب و باران و بیشه ها گفتم و هر که از تو شنید از بهار صحبت کرد کتابِ چشم مرا خط به خط بخوان ، خانم ! که تابِ موی تو را مو به مو روایت کرد سرودن از تو شبیه نوشتن وحی است و آیه آیه تو را می شود تلاوت کرد : اَلَم تَری ... که غزل کیف می کند با تو !؟ تنت ارام شد ومن را به باغ دعوت کرد وَ تن ، تنت ، که وطن شد غزل مطنطن شد ! وَ رقص شد ... وَ تَتَن تَن تَنانه حرکت کرد � - به سمت عطر تو تا قبله ها عوض بشوند - و بعد رو به تو قامت که بست ، نیت کرد : منم مسافر چشمت ! مرا شکسته نخواه ! و نیت غزلی در 4 رکعت کرد ! رکوع کرد ... وَ تسبیح هاش پاره شدند ! و مُهر را به سجودی هزار قسمت کرد ! قنوت خواند : خدایا ! چرا عذاب النار ؟! که آتشم به تمام جهان سرایت کرد � - و بی عذاب ترین عشق ، آتشی شد که - فرشتگان تو را نیز غرق لذت کرد تشهد : اَشهَدُ اَن بوسه ات دو جام شراب ! و اَشهَدُ که لبانم به جام عادت کرد ! سلام بر تو که باران به زیر چتر تو بود سلام بر تو که خورشید هم سلامت کرد ... غزل تمام ؛ نمازش تمام ؛ دنیا مات ! سکوت بین من و واژه ها سکونت کرد .... وَ تو بلند شدی تا انار بشکوفد دعای قلب مرا بوسه ات اجابت کرد غزل به روی لبت شادمانه می رقصید و هر کسی که شنید از بهار صحبت کرد

پنجشنبه 14 مهر 1390 - 12:49:49 AM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم
نظر ها

http://fereshte2000.gegli.com

ارسال پيام

دوشنبه 23 مهر 1391   8:45:09 AM

جوجه اردک زشت بهت نمیاد اینارو تو نوشته باشی

http://mry_hbp.gegli.com

ارسال پيام

چهارشنبه 20 مهر 1390   2:19:52 AM

بردی ز دلم من از تو ان میخواهم

وز گم شده حویش نشان میخواهم

سر مصرغ هر بیت تو حرفی بردار

هر آنچه که شد من از تو آن میخواهم 

آخرین مطالب


بوسه


سلام


عادت


ساحل


نگاه


غم


دوست داشتن


بوسه


دل رسوا


قلب


نمایش سایر مطالب قبلی
آمار وبلاگ

10261 بازدید

7 بازدید امروز

2 بازدید دیروز

27 بازدید یک هفته گذشته

Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)

آخرين وبلاگهاي بروز شده

Rss Feed

Advertisements